مرگ واژه ای است که فکر همه را به خود مشغول کرده است. اینکه حقیقت مرگ چیست؟ و آیا انسان با مرگ نابود می شود و زندگی جدیدی بعد از آن نخواهد داشت؟ آیا از مرگ باید ترسید؟ اینها سوالاتی است که هر انسان آزاد اندیش در طول زندگی با آن مواجه می شود. سوال دیگر اینکه جواب پرسشهای مربوط به مرگ را باید از چه کسی جویا شد؟ بنظر کسی که هم به حقیقت و هدف انسان و جهان آگاه تر است و هم به خدا نزدیکتر که او آفریننده انسان و جهان است بهتر می تواند پاسخ پرسشهای پایان حیات دنیایی را بدهد. و بعد از پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى اللَّه علیه و آله چه کسی از امام علی بن ابی طالب علیه السلام آگاه تر و نزدیکتر به خداوند متعال است .
این مقاله در صدد است تا مرگ را از منظر آنت بزرگوار توصیف نماید.
عدم ترس از مرگ
امام علی علیه السلام از مرگ نمی ترسید زیرا هم تصور صحیحی از مرگ داشت و آن را پایان کار انسان نمی دانست و هم عملی جز خیر انجام نداده بود آن هم در اوج اخلاص تا از نتیجه عملش نگران باشد.
َ قَالَ علیه السلام : أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةَ دَارُ مُسْتَقَر.[1]
در داستان لیلة المبیت هم آمده است: «همانا خداوند به پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله دستور داد که به على علیه السلام فرمان دهد در جاى او بخوابد و او را از گزند دشمنان به جان خود حفظ کند، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله این دستور را اجرا کرد. امام على علیه السلام از شنیدن آن گریست.
پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: على، آیا گریهات براى ترس از مرگ است؟
امام على علیه السلام عرض کرد: نه سوگند به آن کس که تو را به راستى بر انگیخته است اى پیغمبر خدا، ولى گریه ام از جهت بیم بر جان توست، آیا تو سالم مى مانى؟
پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: بلى.
امام علیه السلام: اکنون از جان و دل مى پذیرم و با خوشى و گوارایى جانم را در راه تو فدا مىکنم آنگاه در بستر خوابید و رو پوش پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله را به روى خود کشید.»[2]
موقعى که ابن ملجم لعنة اللّه علیه، بر أمیرالم?منین علیه السّلام ضربت زد و آن حضرت را از مسجد به منزل آوردند و مردم در أطراف امام على علیه السّلام جمع شدند آن بزرگوار حمد و ثناى خداى را بجاى آورد
توجه به یاد مرگ
امیرالم?منین على علیه السلام فرموده است، اى مردم! بترسید از خدایى که چون سخن بگویید مىشنود و چون چیزى را در ضمیر خود نهان دارید، مىداند و به یاد مرگ باشید، همان چیزى که چون از آن بگریزید به شما خواهد رسید و اگر در جایى مقیم باشید، شما را فرو مىگیرد و اگر شما آن را فراموش کنید، او شما را یاد مىکند.[3]
ثمره یاد مرگ
امام على علیه السّلام فرمود: هر کس زیاد یاد مرگ را بکند از دنیاى اندکى هم راضى مى گردد.[4]
انتقال از سرای فانی به سرای جاوید
امام على علیه السّلام در یکى از سخنان خود فرمود: اى مردم شما هر روز که صبح از خواب بر مىخیزید در معرض تیرها قرار دارید و حوادث یکى بعد از دیگرى شما را تعقیب مىکند و با تیرهاى مرگ شما را هدف قرار مىدهد، اموال شما غارت مىگردد و مصیبتها شما را فرا مىگیرد، هر طعامى که از دنیا مىخورید و یا آبى که مىآشامید در گلو گیر مىنماید.
به خداوند سوگند هر نعمتى که از دنیا به شما مىرسد و خوشحال مىگردید نعمت دیگرى را از دست مىدهید و ناراحت مىشوید، اى مردم ما و شما براى فناء آفریده شده ایم نه براى بقا و شما باید از این دنیا به دنیاى دیگر انتقال پیدا کنید، و اینک براى خانه آینده زاد و توشه تهیه کنید که در آن سراى جاودان از آن سود برید.[5]
ضرورت یاد مرگ و ترس معقول از مرگ
امام على علیه السّلام به مردم مصر نوشتند: اى بندگان خدا مرگ روزى شما را فرا مىگیرد و شما را رها نمىکند اکنون قبل از اینکه مرگ شما را دریابد از آن بترسید و خود را آماده سازید، و زاد و توشه تهیه کنید، اى مردم شما اسیر مرگ هستید، اگر مقاومت کنید شما را مىگیرد، و اگر فرار نمائید شما را تعقیب مىکند و خود را به شما مىرساند.
اى مردم مرگ از سایه هم بیشتر شما را همراهى مىکند، مرگ پاهاى شما را محکم گرفته است و دنیا از پشت سر شما پیچیده شده است، هر گاه شهوت ها و خواسته هاى نفسانى بر شما غلبه مىکنند مرگ را بیاد بیاورید، و مرگ براى شما بهترین واعظ و پنددهنده مىباشد و شما را از لغزشها نگه مىدارد.[6]
راهکاری برای عدم ترس از مرگ
امام حسن عسکرى علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت مىکند که از امام على علیه السّلام س?ال شد آمادگى براى مرگ چیست، فرمود: به جاى آوردن واجبات و دورى کردن از محرمات، و پیروى از مکارم اخلاق و بعد از این باکى نیست که مرگ آدمى را بگیرد و یا آدمى به مرگ برسد، به خداوند سوگند على باکى ندارد که مرگ او را فرا گیرد و یا او به مرگ برسد.[7]
در انتظار مرگ
روایت شده: موقعى که ابن ملجم لعنة اللّه علیه، بر أمیرالم?منین علیه السّلام ضربت زد و آن حضرت را از مسجد به منزل آوردند و مردم در أطراف امام على علیه السّلام جمع شدند آن بزرگوار حمد و ثناى خداى را بجاى آورد و فرمود: هر مردى به آنچه که از آن فرار می کند خواهد رسید، نفس إنسانى بطرف أجل رانده خواهد شد، فرار از مرگ رسیدن به آن است، چه بسا روزگارى را که گذراندم و مرگ را در بین آنها جستجو کردم ولى خدا موت را از من پنهان کرد، هیهات که دانستن موقع مرگ علمى است نامعلوم.[8]
پی نوشت:
[1] .حسن دیلمی، إرشاد القلوب ، قم: نشر شریف رضى، چاپ: 1412 ق، ج1، ص 19
[2] . الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ترجمه الهامى، ص 105
[3] . فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظین / ترجمه مهدوى دامغانى، نشر نى - تهران، چاپ: اول، 1366 ش، ص688
[4] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر ؛ ج2 ؛ ص224
[5] . مجلسى، محمد باقر - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64)، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ج2، ص: 222
[6] . مجلسى، محمد باقر - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر ، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ؛ ج2 ؛ ص221
[7] . ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى) ؛ ج2 ؛ ص220
[8] . مسعودى، على بن حسین - نجفى، محمد جواد، ترجمه إثبات الوصیة لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش، ص281 - 282